غم گساری زیبا

"... فکر می کنم هر قدر که بیش تر از عمر آدمی می گذرد؛بیش تر نیاز دارد به کودکی اش برگردد؛بیش تر اشتیاق دارد کودکی اش را تصور کند و به آنچه در کودکی به آن می اندیشید و رویاهایش را در سر می پروراند؛تحقق بخشد.

در زمانی که دایره عمردیگر دارد بسته می شود ؛بر آن چند ساله معدود (کودکی) متوقف شده ام؛زمانی که می توانستم پرواز کنم بی آنکه قوانین پریدن را بشناسم؛بلد بودم دقیق تر بیندیشم؛...

پس در برببر این بدنی که دارد می میرد ؛کشف کردم که آن بچه درون من نه فقط آموزگار خصوصی من است؛نه فقط روشنایی هستی من است در این شبی که دارد نزدیک و نزدیک تر می شود ؛بلکه معیار سنجش تمام چیزهایی است که در آن ؛این روند مردن و رفتن رو به مرگ (و حتی خود مرگ) هم دیگر دستی و دخالتی ندارد..."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد